هستیهستی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

کوچولویی که همه زندگی ما شد

دخترک 5 ماهه من

دختر کوچولوی من 5 ماهش هم تموم شد. روزا خیلی سریع تر از اونی که فکرشو بکنم داره میگذره و هستی من روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشه. تو این ماه دخملم ابمیوشو شروع کرد و اب سیب و انگور و خربزه میخوره. انشالله میخوام تو این ماه هم غذای کمکیشو شروع کنم. اخه خیلی میلش به غذا هست و همش دوست داره حمله کنه به سفره تازه این ماه یه کوچولو هم تو روروئکش میشینه و حسابی باهاش بازی میکنه ولی خوب هنوز پاهای کوچولوش به زمین نمیرسه. اولین کفش دخملی هم اندازش شده اینم چند تا عکس از ماه پنجم هستی خانم   هستی با فیگور خوابش ...
29 مرداد 1392

اولین غلتیدن

  دختر زیبای  من در تاریخ 92/5/6 برای اولین بار غلت زد و یه کار جدید دیگه رو هم یاد گرفت. حالا تا میزاریمش زمین بدون معطلی میچرخه. اینم یه عکس از هستی خانم غلت زده در ضمن دخملی حسابی ددری شده و شبا اینقدر غر میزنه تا ببریمش بیرون. وقتی هم تو ماشین میشینه سریع میخوابه. ...
15 مرداد 1392

4 ماهگی دخملی

هستی عزیزم 4 ماهگیت مبارک این روزا داره خیلی سریع و زیبا میگذره و هستی من روز به روز بزرگتر و ناز تر میشه. جدیدا حسابی غریبی میکنه و من که نباشم گریه و زاری حالا اسباب بازیاشو که کنارش میزاریم میگیرتشون و باهاشون حرف میزنه. خیلی هم دوست داره بغلی بشه که سعی میکنیم نزاریم همچین اتفاقی بیفته. یه خورده هم بی قراره که فکر میکنم لثه هاش ناراحته و کلی با دندون گیرش بازی میکنه. دیروز واکسن 4 ماهگیشو زدیم، برخلاف اینکه همه میگفتن از 2 ماهگی بهتره هستی خیلی اذیت شد و دیشبم خیلی تب کرد و ساعت 2 پاشویش کردم. دخملم امروز صبح حالش بهتره و دیگه تب نداره. وزنش 6700 و قدش 65 بود که گفتن ماشاالله قدش بلنده، احتمالا دخترم قراره شاسی بل...
27 تير 1392

رمضان امسال

سلام دختر نازم فردا اولین روز ماه رمضانه و اولین سالی هست که تو کنارمی. امسالم مثل پارسال که تو دلم بودی روزه نمیشم ولی حس و حال این روزا رو دوست دارم. این روزا دچار یه حس عجیب شدم. وقتی خوابی میام هی نگات میکنم و به این فکر میکنم که من هیچوقت طاقت دوری تو رو ندارم. دچار یه عشقی شدم که بی حد و اندازس. انگار تازه دارم معنی عشقو میفهمم. امیدوارم امسال رمضان هم با خودش واسمون یه عالمه خیر و برکت بیاره. دیوانه وار دوستت دارم هستی من ...
18 تير 1392

100 روز بی نظیر

امروز هستی ناز ما 100 روزه شد 100 روز بی نظیر رو در کنار دختر گلمون گذروندیم. روزهایی که از لحظه لحظه بودنش در کنارمون لذت بردیم. احساس میکنم همیشه دخترم تو زندگیمون بوده و یادم نمیاد وقتی نبود چیکار میکردیم. زیباترین ترانه زندگی 100 روزگیت مبارک امیدوارم جشن 100 سالگیتو بگیری عزیز دلم فردا نیمه شعبانه دخترم و 100 روزگی تو در چنین شب زیبایی رو به فال نیک میگیرم. امیدوارم همیشه در زندگیت بهترینها رو داشته باشی. دختر گلم این روزا تا منو میبینه کلی میخنده و دست و پا میزنه. با این خنده هاش زندگی میکنم. تازگی هم سعی میکنه بچرخه و روی شکم بخوابه ولی فعلا تا پهلو میپیچه و نمیتونه بچرخه. 5 شنبه هم رفتیم آتلیه و کلی عکسای ناز ...
2 تير 1392

3 ماهگی عشقم

دختر نازم امروز 3 ماهه شد و رفت تو 4 ماهگی فسقلی من این روزا حسابی جیغ جیغو شده. فکر کنم داره کشف میکنه چه صداهایی از حنجرش بیرون میاد. انواع صداها رو در میاره و همه واسش غش میکنن. هستی نازم این روزا کم کم دارم کارمو شروع میکنم. با اینکه نمیخواستم به این زودی برم ولی موقعیتش جور شد و مامان تو هفته یکی دو روز 2-3 ساعت تنهات میزاره و میره. البته فقط همین 2-3 هفته، تا ببینم بعدش چی میشه.باورم نمیشه تو همین مدت که نمیبینمتم دلم یه عالمه واست تنگ میشه و تو مثل همیشه با من همکاری میکنی. جدیدا حسابی بهمون میخندی و دل میبری. وقتی بیدار میشی اگه من کنارت باشم کلی واسم میخندی. بابایی و مامان جون و بابا جونو هم میشناسی و با غان و غون کردن با...
28 خرداد 1392

2 ماهگی هستی نازم

هستی زیبای من 2 ماهه شد و امروز واکسن 2 ماهگیشو زد. بمیرم براش که خیلی دردش اومد ولی زود خوابش برد و الان مثل یه فرشته خوابیده.   دخترم داره کلی کارای جدید یاد میگیره. با آب دهنش حباب د رست میکنه و اینقدر دست و پا میزنه تا پتو رو از روش کنار بزنه. از 7 اردیبهشت به حرفای ما توجه میکنه و میخنده و جدیدا این مورد خیلی بیشتر شده و مامانش کلا باید بشینه کنارش و حرف بزنه تا هستی خانم ما بخنده و دل مامانشو ببره.  چند روزیم هست که صداهای بامزه ای از خودش در میاره و میخواد باهامون حرف بزنه و آغون میگه.   یه چیز جالب دیگه اینکه یه شکل از کتاب رشد هوششو خیلی دوست داره و وقتی جلوش میگیریم کلی میخنده و ذوق میکنه د...
27 تير 1392

این روزها

سلام هستی نازم خیلی وقت بود واست چیزی ننوشته بودم. این روزا وقت آزاد کم دارم. مگر مواقعی که خوابی. دیگه همه زندگیم در اختیار دختر گلمه و من دارم روز به روز عاشق تر میشم. باورم نمیشه یه نینی ناز و کوچولو اینجوری منو دیوونه خودش کرده. این روزا حس جالبی دارم. حس میکنم هرچی بزرگتر بشی دلم واسه لحظه لحظه این دوران تنگ میشه. دختر ناز من داره روز به روز بزرگتر میشه و الان 46 روزشه. اوایل واسم بچه داری سخت بود ولی حالا با عشق بهت رسیدگی میکنم و ازش لذت میبرم. عزیزم امسال سیزده بدر با مامان جون و باباجون و دایی حامد و زن دایی بهاره و پارسا و کسری رفتیم باغ رستوران مهرنگار مهریز. خیلی روز خوبی بود و خوش گذشت با اینکه بیشتر مشغول خ...
10 ارديبهشت 1392