هستیهستی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

کوچولویی که همه زندگی ما شد

10 ماهگی هستی

دختر نازم اول باید بگم ببخشید که پست 10 ماهگیتو دیر میزارم. یه خورده این مدت کار داشتم و تنبلی کردم. خوب اول بریم سراغ کارایی که میکنی: دخترم عاشق رقصیدن و نینای نای کردنه و هر نوع موسیقی که صداش بیاد هستی باهاش میرقصه و دست میزنه. کلی بچم مجلس گرم کنه دالی کردنم دوست داره و میگه "ادی" دیگه به هرجایی که بتونه هم دست میگیره و بلند میشه و راه میره. کلی شیطون شده و میخواد همه جا بره. در ضمن خیلی دوست داره که دستشو بگیریم و تاتی کنه وقتی اب بخواد میگه اااااااااااب و وقتی شیر بخواد میگه اااااااب به به خلاصه که روز به روز داره کارای جدید میکنه ششمین دندونش هم داره در میاد. دوتا بالا و دوتا پایین و یه نیش پایین و جدید...
3 بهمن 1392

این روزها

هستی کوچولوی من از ۴دی کامل شروع کرد به چهار دست و پا رفتن. حالا هم همه جا رو میگیره و بلند میشه. این همه جا شامل سر و کول من و باباش هم میشه;-) دخترم چند روزیه شبا به زور میخوابه و همش دلش میخواد بیاد تو هال و شیطونی کنه, هی باید ببریمش تو اتاق و تا میزاریمش رو تخت سریع بلند میشه و میشینه و ما ناامید از خوابیدنش دوباره میاریمش تو هال:-\ و این قضیه چند بار تکرار میشه. امسال هستی اولین یلداش رو هم خونه باباجون و مامان جونش با دایی هادی و زن دایی سعیده گذروند. امیدوارم روزهای زیبای زندگیت مثل شب یلدا طولااااانی باشه دخترم. کلی هم این روزا دخملم شیطون شده و هر جا میریم کلی همه رو به خودش جذب میکنه, نمیدونم چرا ولی همه سریع میان سمتش و دوس...
11 دی 1392

9 ماهگی دخمل طلا

سلام دخمل ناز من واقعا یک ماه گذشت؟!!! چقدر زود داره روزا میگذره و دختر ناز من بزرگ میشه. چند روزه میخوام بیام واست بنویسم ولی یهو دیدم شد سر ماهگردت. دختر ناز من دومین دندونت هم جوونه زده و الان 1.5 دندون داری که کلی بامزه باهاشون میخندی. از 19 آذر هم از حالت چهار دست و پا میشینی که این توانایی رو هم به تواناییهات اضافه کردی. دختر کوچولوی من چند روزی هست خیلیییییییییی بامزه میگه "آب". وقتی تشنت میشه یا ما بهت میگیم آب میخوای تو هم کلی اون دهن کوچولوتو باز میکنی و میگی "آّآآآآب" وقتی هم داری سینه خیز میری بینش رو پهلوت لم میدی و پاتو میخارونی که خیلی بانمک میشی. وقتی هم آهنگ میزاریم یا حتی کوچکترین صدا...
25 آذر 1392

8 ماهگی نبض زندگیمون

هستی من، باورت میشه 8 ماه گذشت. وقتی عکسای هر ماهتو ذخیره میکنم و فایل ماه بعدتو درست میکنم باورم نمیشه که روزا اینجوری داره پشت سر هم میگذره و تو روز به روز بیشتر تو قلبم جا باز میکنی و ما عاشق تر میشیم. این ماه هم اتفاقات جدیدی داشتیم. اول اینکه اولین دندون هستی کوچولوی من تو 7.5 ماهگی در اومد. دقیقا 9/8/92 بود که دست کشیدم رو لثت و دیدم یه کوچولو تیز شده و حالا داره اون دندون نازت بیشتر میاد بیرون و حالا حسابی یاد گرفتی گاز بگیری. عزیزم این چند روز برای اولین بار تو مراسم عزاداری شرکت کردی و البته یه خورده از صداهای بلند میترسیدی ولی خوب کلا مثل همیشه همراهی میکنی. دخمل کوچولوی من حسابی داره شیطون میشه و یاد گرفته بقیه رو دعو...
25 آبان 1392

هستی 7 ماهه من

دختر زیبا روی من 7 ماهه شد. این روزها پشت سر هم میان و میرن و هستی من بزرگ و بزرگ تر میشه و من عاشق و عاشق تر. دختر نازم 7 ماهگیتو با تاخیر بهت تبریک میگم عزیزم چون هفته قبل یه خورده کار داشتم و اخر هفته با باباجون و مامان جون رفتیم قشم. دخترم مثل همیشه فوق العاده بود و همه عاشقش شده بودن. انقدر خوب بودی و اذیت نکردی که مصمم شدیم بازم بریم مسافرت. هوای قشم خوب بود و ما کلی خرید کردیم. جزیره هنگام هم میخواستیم بریم ولی چون جمعه هوا یه خورده گرم بود ترسیدیم دخترم گرما زده بشه و نرفتیم و بازم رفتیم بازار. انشاالله بزرگتر که شدی میریم جزیره هنگام تا دخملم هم اونجا رو ببینه. اینم چند تا عکس از ماهی که گذشت و سفر قشم:  ...
5 آبان 1392

یه عالمه اتفاق

دختر نازم این روزا با یه عالمه کارای جدید داری هی ما رو هیجان زده میکنی. موش موشک من از 27 شهریور سینه خیز میره، از 29 شهریور ماما میگه و از 4 مهر بابا هم میگه. کلی بابات و باباجون داشتن غر میزدن که چرا اول ماما میگه. بالاخره صبح 4 مهر که بابا داشت میرفت سر کار وقتی از کنار تختت رفت کنار یهو گفتی بابا و بابایی رو کلی هیجان زده کردی.  تا حالا صاف میشستی فقط اگه به اطراف مایل میشدی میفتادی. ولی امروز یهو کامل میشینی. دخترم یه روزه به هر موفقیتی نائل میشه خلاصه که ما داریم هر روز با یه چیز جدید روبرو میشیم. فکر کنم دندون در اوردن هستی خانم هم نزدیک باشه. اخه خیلی لثه هاش متورم شده و همه چیزو تو دهنش میکنه. اینم ع...
6 مهر 1392

دختر نیم ساله من

هستی زیبای من 6 ماه گذشت و من با هر روزش زندگی کردم. 6 ماه پر مشغله ولی فوق العاده زیبا. و حالا دختر ماه روی من نیم ساله شد.   دخمل کوچولوی من این ماه غذای کمکیشو شروع کرده و عااااااااااااااشق غذا خوردنه. وقتی ظرف غذا یا شیششو میبینه کلی ذوق میکنه و هرچی بهش بدم میخوره. اسمشو تشخیص میده و وقتی صداش میکنیم روشو برمیگردونه. کلا خیلی خوشرو هست و به همه میخنده. به قول مامانم مثل مامانشه حالا بفرمایید عکس:       اینم غذا خوردن دخملی   ...
26 شهريور 1392

روز دختر

هستی عزیزم تو را دختر خانوم می نامند مضمونی که جذابیتش نفس گیر است... دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا می کند و نه با اشک و افسون اما تمام اینها را هم در بر می گیرد... تو نه ضعیفی و نه ناتوان چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زور بازو می پسندد اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست. (برگرفته از وبلاگ راد)   زیباترین من روز دختر مبارکت باشه. امیدوارم به خواسته هات به بهترین شکل ممکن برسی ...
16 شهريور 1392